loading...

قلمستان اندیشه

موضوعات دینی، علمی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی

بازدید : 1626
چهارشنبه 6 اسفند 1398 زمان : 2:37

انتخابات مجلس، یک ماراتن دست کم هشت نُه ماهه بود. انتخابات در بسیاری از کشورهای غربی، معارض ندارد. اما در مقابل انتخابات الهام‌بخش ایران، سنگ‌اندازی‌های فراوانی از سوی مستکبران انجام می‌شود. وقتی عملیات ضد انتخابات با برخی هم‌پوشانی‌های داخلی همراه شد، موجب کارشکنی سنگین می‌شود. مانند سال 82 که می‌خواستند انتخابات مجلس را تعطیل کنند. ما در سوئیس و نروژ انتخابات برگزار نمی‌کنیم، بلکه در قلب منطقه‌ای آشوب‌زده و پر از دشمنانی عنود، پرچم برگزاری انتخابات را بالا برده‌ایم. تفاوت ماجرا مانند تفاوت حرکت در یک اتوبان هموار، با عبور از یک گردنه پر پیچ و خم در کولاک زمستانی است. بله، اگر گردنه و کولاک نبود و برخی همراهان ناهمدل، کژتابی نمی‌کردند، می‌شد آسان‌تر عبور کرد، اما با وجود همه بد عملی‌های برخی همراهان، به سلامت و موفقیت از چنان گردنه‌ای گذشتن، یک موفقیت بزرگ ارزیابی می‌شود.
برای فهم واقعیت، باید کمی‌عمیق‌تر در برخی روندهای مدیریتی ناراضی تراش مطالعه کرد. قبلا در همین ستون از قول سایت دولتی خبر آن لاین و نشریه حزب اتحاد ملت نوشتیم که تحقیر و توهین نهفته در ماجرای توزیع سبد کالا در بهمن 92 و همچنین شوک غافلگیرانه سه برابر کردن قیمت بنزین در آبان 96، سهوی نبود. نشریه صدا در این باره نوشت «روحانی وقتی دید چیزی دستش ندارد، بنزین را گران کرد تا جامعه به شرایط اقتصادی واکنش نشان دهد؛ فشار از پایین اتفاق بیفتد تا در بالا چانه‌‌زنی کنند که مذاکره انجام شود. می‌گویند وزیر اطلاعات در جلسه دولت هشدار داده اگر بنزین را گران کنید، ‌جامعه به هم می‌‌‌ریزد و روحانی خندیده است. اینکه می‌‌گویند گران کردن بنزین، تصمیم غیرکارشناسی و اطلاع‌‌رسانی آن هم غلط بوده؛ اتفاقاً از نظر روحانی، تصمیم هم کارشناسی بوده و هم نحوه اطلاع‌ رسانی- در واقع اطلاع‌ نرسانی- درست بوده تا جامعه بیشتر عصبانی شود. روحانی قمار کرد تا ببیند نتیجه‌‌اش چه می‌‌شود.»
آقای صادق خرازی (معاون وزیرخارجه در دولت اصلاحات و سفیر بعدی در پاریس) از حامیان جدی دولت و برجام بود. اما هم او درباره ماجرای تلخ بنزین به خبر آنلاین گفت: «حقیقتا در ماجرای بنزین، بی‌خردی حاکم بود. مگر می‌‌شود بنزین را
سه برابر کنید و قبلش هیچ آگاهی نداده باشید!؟ شما باید از یک سال قبل به افکار عمومی‌آگاهی می‌‌دادید... گاهی به شوخی می‌گویم مسئولین ما صبح به صبح که بیدار می‌شوند برنامه‌‌ریزی و بخشنامه صادر می‌کنند که انقلاب را از بین ببرند و این مردمند که آن را حفظ می‌‌کنند(!)...انتخابات آینده، انتخابات پیچیده‌ای است. فکر می‌‌کنم با فضایی که در آن قرار داریم، مشارکت در شهرستان‌‌ها بالای ۴۰-۵۰ درصد و در تهران حدود ۲۵ تا
۳۰ درصد باشد که خودش رقم قابل‌ توجهی است، هرچند که ایده‌آل نیست».
متاسفانه به دفعات شاهد بودیم که هر وقت طیف مدعی اعتدال و اصلاحات و خوش‌بین به غرب در دولت و مجلس
بر سر کار آمدند، امید و اعتماد عمومی‌آسیب خورد، نارضایتی افزون شد و میزان مشارکت مردم پایین آمد. در واقع، کارکرد دولت‌های شبه‌لیبرال، تزریق نارضایتی و نا امیدی به جامعه بوده است. روزنامه غربگرای شرق چند هفته قبل، با اذعان به اینکه شدید‌ترین اعتراضات در دولت‌‌های‌هاشمی‌و روحانی رخ داده، نوشت «مطمئنا گسترده‌‌ترین اعتراض‌‌ها مربوط به شورش‌‌های اجتماعی و اقتصادی مردم حاشیه‌‌نشین بوده است؛ مانند آنچه در آبان 98 رقم خورد. اگر بخواهیم مقایسه‌ای میان اعتراض‌‌های سیاسی و اقتصادی داشته باشیم، تا قبل از آبان 98، گسترده‌ترین تظاهرات در خرداد 1371 در مشهد و
پُرتلفات‌‌ترین حادثه در فروردین 1374 در اسلامشهر
رقم خورده. نخستین اعتراض‌‌ها از جنس نارضایتی مردم از برنامه‌‌های اقتصادی دولت، برای اولین بار در کوی طلاب مشهد شروع شد و تا شیراز و اراک پیش رفت. موج تظاهراتی که خرداد 1371 و پس از آن آغاز شد، برآمده از تورم 50 درصدی در دولت سازندگی بود.‌هاشمی‌در جریان برنامه پنج ساله اول توسعه، طرح تعدیل ساختاری را اجرا کرد و نتیجه آن،
کوچک شدن سفره‌‌ مردم بود».
توجیه آقای روحانی برای کم‌قدر نمایاندن برنامه هسته‌ای و سپس توقف 95 درصد آن، به چرخش درآوردن چرخ اقتصاد و رونق معیشت مردم در حد بی‌نیاز کردن از یارانه بود. اما ثمره مدیریت وی، کاهش ارزش پول ملی، افزایش چشمگیر شکاف طبقاتی، پنج برابر شدن نقدینگی ویرانگر، و تحمیل
رکود اقتصادی سنگین در کنار تورم 52 درصدی بود. همه این تلخی‌ها در وضعیت تعلیق و انتظار دیپلماتیک، در حالی
رخ می‌داد که 2200 هزار میلیارد تومان نقدینگی، میلیون‌ها مهندس و کارگر آماده کار، و هزاران کارخانه مهیای فعالیت، معطل تسهیل فضای سرمایه‌گذاری و تولید و کسب و کار و ایجاد ‌اشتغال در تیراژ چند میلیونی بودند و فقط یک هماهنگ‌کننده با تدبیر را که آنها را به هم برساند، انتظار می‌کشیدند. فرصتی شش ساله (عمر یک برنامه توسعه) در این رکودزدگی مدیریتی سپری شد و به امید بخش‌هایی از جامعه آسیب زد.
عملیات ضدانتخابات، از دشمنانی که کودتای سوم اسفند 1299 و 28 مرداد 1332 را طراحی کردند تا استبداد را جایگزین جمهوریت و مردم‌سالاری کنند، عجیب نبود. اما بی‌اعتبار کردن انتخابات از سوی برخی محافل داخلی و مدیریتی چه؟ تصادف بود؟ نتیجه نفوذ بود؟ کتمان خطا و کم‌کاری با جفایی بزرگ‌تر یا...؟ به یاد داریم وزیر محترم اطلاعات دو سال قبل، از فعالیت گسترده «ناتوی اطلاعاتی» علیه ایران خبر داد. بی‌شک یکی از ابزار‌های ناتوی اطلاعاتی، ترمینال رسانه‌ای (کانال) «آمدنیوز» بود که برای عملیات مشترک محافل معارض خارجی و داخلی راه‌اندازی شد. این کانال تلگرامی‌با کُدها و گراهایی که از داخل می‌گرفت اقدام به عملیات سنگین در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 96 کرد؛ ظاهرا به نفع آقای دولت و ضد رقبا، اما در اصل با هدف زدن انقلاب و رویکرد 40 ساله جمهوری اسلامی. متاسفانه این عملیات تخریبی علیه اصل نظام، در برخی مناظره‌ها هم تکرار شد. آمدنیوز در عین حال چند ماه بعد (دی ماه 96)،
از تدارک‌کنندگان آشوب یک‌هفته‌ای بود.
نیما زم مدیر آمدنیوز، سال 97 ضمن گفت‌و‌گو با یکی از شبکه‌های ضد انقلاب، از تحلیل ضدامنیتی کارفرمایان خود پرده برداشت: «ما در انتخابات ریاست‌جمهوری تحلیل داشتیم. این جوری نبود که راه بیفتیم و بگوییم اصلاح‌طلبیم یا عاشق روحانی هستیم. مجموعه ما، تحلیل امنیتی داشت. می‌خواهم بازش نکنم تا قضایای دیگر اتفاق بیفتد تا بنشینیم و مفصل‌تر با هم صحبت بکنیم. آیا اگر رئیسی یا قالیباف سر کار بود، این مشکلاتی که در کشور وجود دارد، الان بود؟ این تظاهراتی که ایجاد شد، آیا بود؟ ما بر اساس تحلیل امنیتی... (مجری: می‌شود این طور تعبیر کرد که شما خواستید روحانی بیاید، تضاد درونی حاکمیت و عدم تدبیر و مدیریت روحانی، سبب این بشود که مردم معترض شوند؟ تدبیر شما این بود؟) می‌شود این‌جوری هم تعبیر کرد و یک‌سری سناریوها را کنارش گذاشت.
با توجه به شرایط سیاسی داخلی و خارجی، ما به این نتیجه رسیدیم که باید برویم پشت سر یک فردی مثل روحانی. ما شیفته و دلباخته کسی نبودیم. من همین الان هم از کاری که آمدنیوز در انتخابات 96 کرد، دفاع می‌کنم. چون ما با تحلیل این کار را کردیم. کشور باید به نقطه جوش می‌رسید و اگر آدمی‌مثل رئیسی یا قالیباف سر کار می‌آمد، کار به نقطه جوش نمی‌رسید. آن وقت روند چهل سال گذشته ادامه پیدا می‌کرد».
ما در این دوره با سه جفای بزرگ مواجه شدیم: نخست، سوء مدیریت اقتصادی و فشار سنگین بر مردم. دوم، تقلا برای لکه‌دار کردن انتخابات و انداختن آن از چشم مردم با این ارزیابی که طیف ائتلافی همسو با این مدیریت، یقینا بازنده انتخابات خواهند بود و به قول معروف، دیگی که برای ما نجوشد، همان بهتر که نجوشد! (مقبولیت این طیف در نظرسنجی‌ها به زیر هفت درصد رسیده بود و در رای 90 تا 30 هزار نفری نامزدهای آن در تهران پیداست). سوم، ترویج فضای مجازی لجام‌گسیخته و بی‌پشت و پناه واگذاشتن معیشت و روح و روان مردم در برابر تروریست‌های رسانه‌ای. بخشی از خسارت‌ها، از طریق همین فضا و با رضایت ضمنی برخی دولتمردان به زیست عمومی‌تزریق شد. برخی مدیران و شبکه سیاسی هم‌پوشان آنها، برای لاپوشانی سوء مدیریت آزاردهنده خود، در چند ماهه اخیر، اقدام به مسموم کردن فضای افکار عمومی‌علیه انتخابات کردند، به نحوی که اگر نام گویندگان حذف می‌شد، انسان تصور می‌کرد از طرف مقامات عنود آمریکایی یا گروهک‌های معاند ادا شده است. همین سخنان ناجوانمردانه و خلاف واقع، مستند مقامات آمریکا و رسانه‌های معاند برای تخریب انتخابات قرار گرفت. تلخ بود اما کسانی که منت‌دار انتخاباتند و بارها در همین فرآیند انتخاب شده‌اند، با ادبیات دشمنان و منافقین، انتخابات را نمایشی و انتصابات وانمود کرده و با دوره رضاخان مقایسه می‌کردند! انتخابات مجلس، با وجود همه این ناملایمات، و در حالی برگزار شد که دشمن، حتی در شب و روز انتخابات هم از آتش‌باران (چه با شوک رسانه‌ای معطوف به شیوع کرونا و چه با اعلام رفتن ایران به لیست سیاه FATF) دریغ نکرد.
بنابراین باید گفت کشور از یک گردنه سخت و ناهموار، با موفقیتی بسیار بالا عبور کرده و گامی‌بزرگ در پویش پیشرفت برداشته است. این موفقیت، با خانه‌تکانی ملت در مجلس و انتخاب نمایندگانی غالبا انقلابی و با انگیزه، همراه شده است. مجلس جدید، راه ناهمواری را با بازگرداندن مدیریت به ریل درست در پیش دارد؛ اما می‌توان امیدوار بود به فضل الهی و همت نیروهای انقلابی، مجلسی قوی، شجاع و با برنامه تشکیل شود. لازمه چنین اقتداری، انسجام و همدلی و هم‌افزایی و داشتن راهبرد و جدیت پایدار است. کم‌کاری نیروهای انقلاب در قبل از انتخابات، باید به واسطه همدلی و همفکری منتخبان جدید و تدوین برنامه‌های امیدبخش جبران شود. منتخبان نباید منتظر افتتاح مجلس جدید در خرداد 99 باشند، بلکه باید از همین حالا اهتمام برای برنامه‌ریزی و تغییرات سازنده را به نمایش بگذارند؛ شبیه حس مثبتی که در دستگاه قضایی ایجاد شد.
تدبیر و تلاش جهادی، لازمه افزایش امید و اعتماد مردم، و تاب‌آوری در مقابل خباثت دشمن است. جریان انقلابی باید کم‌کاری‌های خود را در دوره پس از پیروزی جبران کند نه اینکه خدای ناکرده دچار مستی و سستی پس از ظفر شود. غرور، تشتت و تفرقه، خراشیدن همدیگر، پرداختن به دلخوری‌ها، هم‌فرسایی به جای هم‌افزایی، و غفلت از نفوذ و سربازگیری بدخواهان، موانع اهتمام به مسئولیت سنگین مجلس است. فرصت‌ها را باید مغتنم شمرد و درست هزینه کرد. این، مبارک‌ترین رسم شکرگزاری نسبت به اعتماد مردم و توفیق الهی است. انتخابات دوم اسفند، یک حماسه بزرگ بود و ثمرات آن می‌تواند چالش‌های بسیاری را از پیش روی کشور بردارد، ان‌شاءالله.

ماسک موز برای پوست (۱۰ ماسک موز برای زیبایی)
بازدید : 1987
يکشنبه 3 اسفند 1398 زمان : 19:57

دیپلمات، حقوقدان یا هیچکدام؟
آقای روحانی خود را به عنوان دیپلمات و حقوقدان معرفی کرد اما گفتار و رفتار او نشان می‌دهد نه دیپلمات است و نه حقوقدان.
روزنامه رسالت در یادداشتی می‌نویسد: آقای روحانی خود را با دو کلمه دیپلمات و حقوقدان معرفی کرد.
در عرصه دیپلماسی رفتند قراردادی را با آمریکا و پنج کشور امضا کردند و در آن کمترین دقت‌های دیپلماتیک‌ و حقوقی را رعایت نکردند. برخی شروط رهبری، مجلس و شورای عالی امنیت ملی را نادیده گرفتند و در اجرا گرفتار شدند.
همین باعث شد همه تعهدات خود را عمل کنند و آمریکا نه تنها به تعهدات خود عمل نکرد بلکه قرارداد را پاره کرد و بر حجم و وزن و قافیه تحریم‌ها در طول و عرض و ارتفاع افزود: الان به جایی رسیده‌‌اند که وزیر خارجه ما را به آمریکا راه نمی‌دهند. به هواپیمای او در آلمان بنزین نمی‌دهند و او را هم در فهرست تحریم‌ها گذاشته‌اند. معلوم شد از ادب و آداب دیپلماتیک چیزی نمی‌دانند.
در عرصه حقوقدانی معلوم شد از حقوق بین‌الملل، روابط بین‌الملل و شناخت حریف و شناخت حریم منافع ملی چیزی نمی‌دانند اما ادعای آن‌ها گوش فلک را کر کرده است. ترامپ فرمانده ارشد نظامی‌ما که مهمان دولت عراق بود با یک فرمانده ارشد عراقی را ترور می‌کند. دنیا این عمل را تقبیح می‌کند. مجلس ما ترامپ و دار و دسته نظامی‌آمریکا را به عنوان تروریست محکوم می‌کند و مصوبه‌ای با صددرصد آراء به تصویب می‌رساند. رئیس دیپلماسی دولت هنوز معتقد است با این تروریست قمارباز و حرامزاده باید مذاکره کرد، کجای این رویکرد با مبانی عقلی و حقوقی و دیپلماتیک می‌خواند.
در عرصه داخلی این حقوقدانی و دیپلمات‌منشی فراموش می‌شود با منتقدین با بدترین لحن‌‌ها سخن می‌گویند و تا کنون 52 ناسزای سیاسی و... به منتقدین در پاسخ به نقدهای دلسوزانه و مشفقانه داده‌‌اند.
طرح برخی حرف‌‌ها به‌گونه‌ای است که در صدق و کذبش رئیس‌جمهور محکوم است. مثلا می‌گوید شما در جلسات خصوصی و محرمانه‌تان گفتید فلان... خوب اگر این دروغ است چرا رئیس‌جمهور باید حرف دروغ بزند. اگر راست است رئیس‌جمهور چه حقی دارد در جلسات خصوصی رقبا شنود بگذارد.
در این دوره صلاحیت چند نفر از دوستان وی رد شده که همین تعداد و یا بیشتر از آن صلاحیت رقبای حزب رئیس‌جمهور را شورای نگهبان طبق قانون رد کرده است.
دفتر ریاست‌جمهوری با دفتر شورای نگهبان چند قدم فاصله دارد رئیس‌جمهور نمی‌تواند زیر سقف گفت‌‌وگو، شبهه رد آن‌ها را حل کند. چطور می‌رود 2 سال با دشمن ملت مذاکره می‌کند آن‌هم برای هیچ. اما حاضر نیست 2 ساعت با دوست آن‌هم حقوقدانان و فقهای برجسته کشور گفت‌‌وگو کند و مسئله را از باب حفظ امنیت و اقتدار ملی حل کند. مردم در هر انتخابات می‌‌خواهند فرصتی برای نقد و داوری عملکرد دولت و مجلس پیدا کنند. این فرصت در ایام انتخابات به آن‌ها داده می‌شود. مردم می‌خواهند بدانند رئیس‌جمهور به کدام یک از وعده‌‌های خود عمل کرده؟ چه به روز ارزش پول ملی آورده است؟ تورم و حجم نقدینگی و رشد اقتصادی را چقدر تحویل گرفته و چقدر الان دارد تحویل می‌دهد؟
مردم می‌خواهند بدانند با این حقوق‌های نجومی، مدیران دولتی چه گلی بر سر مردم زده‌‌اند و با مشکلاتشان چگونه برخورد کرده‌اند؟ چرا باید رئیس‌جمهور با حاشیه‌سازی و فضاسازی کاذب و تشکیک در اصلی‌ترین و حساس‌ترین وظایف شورای نگهبان موجب تشویش اذهان عمومی‌شود و نگذارد مردم دوغ را از دوشاب تشخیص دهند

ملزومات سالن جلسات و کنفرانس
بازدید : 1657
يکشنبه 3 اسفند 1398 زمان : 19:57

هرچه از شهادت حاج قاسم سلیمانی می‌گذرد برکات وجودی این مرد الهی در حوزه‌های مختلف اعم از بین‌المللی، نظامی، سیاسی، فرهنگی و حتی درمانی آشکارتر می‌شود، مثلا در همین بعد درمانی چند روز پیش وزیر بهداشت گفته بود «سردار حاج قاسم سلیمانی در این یک سال بسیار ما را همراهی و حمایت کرد تا توانستیم از مسیرهای مختلف حلقه تحریم‌ها را بشکنیم تا مردم درخصوص بحث دارو و تجهیزات پزشکی با مشکل زیادی روبه‌رو نشوند. شهید سلیمانی علاوه‌بر زمین‌گیر کردن تروریست‌ها و حذف آنها از منطقه که بسیار موثر بود به ما نیز به‌خصوص در نظام سلامت کمک کرد».
اما شاید یکی از مهم‌ترین برکاتی که حاج قاسم عزیز و یاران سپاهی و بسیجی و ارتشی‌اش برای ایرانیان داشته و دارند و در این روزها کمتر به آن توجه شده ایجاد فضایی امن و آرام برای انجام فعالیت‌های اقتصادی است. به عبارتی، امنیت رابطه کاملا مستقیمی‌با اقتصاد دارد و در صورت نبود فضای امن، هرگز بستر برای فعالیت‌های تولیدی و تجاری و امثالهم فراهم نخواهد شد لذا از اصلی‌ترین وظایف دولت‌ها در تمامی‌کشورها برقراری امنیت برای انجام فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی است، این مولفه آنقدر مهم است که رهبر معظم انقلاب در بیانی تاکید کرده‌اند «اگر امنیت نباشد تمامی‌دستاوردهای بشری دست‌نیافتنی است.»
با این مقدمه باید پرسید حاج قاسم دلاور در این رابطه چه کرده است؟
در اوایل دهه 90 شمسی ده‌ها هزار داعشی با حمایت آمریکا و انگلیس و با کمک‌های مالی عربستان و امارات به ‌اشغال دوسوم سوریه و تخریب تمامی‌زیرساخت‌های این کشور پرداختند این گروه وحشی و خونخوار با استفاده از حربه وحشت‌پراکنی بلافاصله به عراق هم لشکرکشی کرد و به‌دلیل نبود نیروی منسجم و مقاوم و نیز خیانت برخی نفوذی‌ها در عراق به سرعت بخش مهمی‌از خاک این کشور اسلامی‌را نیز به تصرف خویش درآورد و حتی به چند کیلومتری مرزهای ایران رسید. اینجا بود که نقش حاج قاسم و نیروهای مقاومی‌که او با نام‌های مختلف اعم از جیش‌الوطنی سوریه و الحشدالشعبی عراق، فاطمیون افغانستان، زینبیون پاکستان و حزب‌الله لبنان و عراق و... شکل داده بود آشکار شد؛ جبهه مقاومت به رهبری این سردار محبوب در برابر گروه خشن داعش و اقمارش ایستاد و توطئه خطرناک آمریکایی‌ها برای ایجاد ناامنی در منطقه خصوصا ایران را در نطفه خفه کرد. این اقدام مهم شهید سلیمانی در واقع اعطای امنیت و آرامش به کل منطقه غرب آسیا خصوصا ایران بود چراکه اگر سردار دل‌ها در سوریه و عراق به مقابله با داعشی‌ها نمی‌پرداخت یقینا در زمانی کوتاه باید با آنها در همدان و کرمانشاه و سایر شهرهای ایران جنگ می‌کرد و در این صورت اولین فاجعه‌ای که در کشور رخ می‌داد خداحافظی با امنیت و آرامش و به‌دنبال آن فرار سرمایه‌ها از کشور و سقوط تمامی‌شاخص‌های اقتصادی و بیکاری گسترده و تعطیلی بنگاه‌های تولیدی و کارخانه‌ها و... بود یعنی تکرار پروژه سوریه‌سازی در ایران. بنابراین اگر امروز اقتصاد کشور علی‌رغم تمامی‌تحریم‌ها همچنان سرپا ایستاده و مسئولین دولتی آمارهای متعددی از رونق نسبی تولید در صنایع گوناگون از جمله خودروسازی و توربین‌سازی و نیز خودکفایی در محصولات استراتژیک اعم از گندم و برنج و... می‌دهند همه اینها یقینا مدیون رشادت و فداکاری حاج قاسم و یاران جبهه مقاومت اوست. اصلا قصد غلو نداریم ولی رشد 300هزار واحدی یکی دو سال اخیر شاخص بورس (به معنای ویترین اقتصادی کشور) قطعا نتیجه ایستادگی چند ساله شهید سلیمانی و دوستان مجاهد او در عرصه مقاومت است.
البته نقش حاج قاسم در اقتصاد فقط به ایجاد امنیت برای کشور و تهدیدزدایی در این زمینه محدود نمی‌شود بلکه اثرات اقدام بزرگ او در مقابله با داعش، منجر به رشد چند برابری تجارت ایران با کشورهایی نظیر عراق و سوریه و افغانستان و... شد. در همین زمینه چندی پیش اعلام شد که حجم مبادلات تجاری ایران و عراق در سال97، نزدیک به ۱۰ برابر تجارت ایران با کل کشور‌های اروپایی بود یعنی اروپایی‌ها با وجود تمام وعده‌های اقتصادی که در قالب برجام به ایران دادند کمتر از یک دهم عراق به همکاری اقتصادی با ما پرداختند اما عراق بیش از 9 میلیارد دلار واردات کالا و خدمات از ایران طی 11 ماه سال 97 داشت یا طبق گفته دبیر ستاد مشترک اقتصادی ایران و سوریه، روابط اقتصادی ما با سوریه در پنج ماه ابتدایی سال جاری بیش از ۲۵ درصد نسبت به مدت مشابه سال قبل افزایش یافت. همچنین بازار بکر سوریه خصوصا در مرحله بازسازی، شرایط ایده‌آلی برای رونق‌بخشی به واحدهای تولیدی ایجاد کرده است. خاصه اینکه مشوق‌های جذابی از سوی مقامات سوری برای این سرمایه‌گذاری اندیشیده شده است ازجمله اینکه طبق گفته «دیاب» رئیس ‌سازمان سرمایه‌گذاری سوریه، برای پروژه‌های سرمایه‌گذاری تا 50 درصد تخفیف مالیاتی در نظر گرفته می‌شود یا اینکه هر سرمایه‌گذار می‌تواند ظرف یک هفته مجوز‌های لازم را برای آغاز یک فعالیت کسب کند.
همان‌طور که ملاحظه می‌شود شرایط برای سرمایه‌گذاری سودآور در سوریه و به تبع آن رونق‌بخشی به واحدهای تولیدی کشورمان آن‌هم در سال رونق تولید کاملا فراهم است. به‌طور مثال فرض کنید اگر قرار باشد شرکت‌های ایرانی کار بازسازی فقط یک شهر از شهرهای سوریه را انجام دهند چه حجمی‌از تولیدات فولادی‌، مصالح ساختمانی، سیمان و... تولید و روانه این کشور خواهد شد که با این وصف یقینا چرخ‌های تولیدی کارخانه‌های داخلی که تاکنون به جهت رکود شدید با کندی می‌چرخید از شتاب لازم برخوردار خواهد شد. همچنین با توجه به اینکه طبق قوانین سوریه یک سرمایه‌گذار خارجی می‌تواند ۱۰ درصد از نیروی کار مورد نیاز برای پروژه‌اش را با خودش به این کشور ببرد قطعاً برای تعداد قابل ملاحظه‌ای از مهندسان جوان و کارگران و... ‌اشتغالزایی می‌شود.
فراهم شدن این شرایط کار و تولید یقینا مدیون تلاش‌های مجاهدانه حاج قاسم و همرزمانش است که با نابودی پروژه آمریکایی داعش، آرامش و امنیت را به سوریه و عراق هدیه کردند و اسباب اعتماد مسئولان و مردم این کشورها به ایران و ایرانی را فراهم آوردند البته اگر از اینجا به بعد، فعالان اقتصادی و یا دولت از این شرایط مطلوب بهره نمی‌برند دیگر مقصر خودشان هستند.
علاوه‌بر این‌ها، فعالیت‌های سپهبد قاسم سلیمانی به‌ویژه تلاش‌های دیپلماتیک وی زمینه‌ساز حل مشکلات متعدد اقتصادی (که در شرایط تحریمی‌به اوج رسید) همچون کمبود منابع ارزی شد. البته روحیه مخلصانه این شهید و یا مسائل دیگری همچون پیشگیری از سوءاستفاده دشمنان مانع از طرح عمومی‌این تلاش‌ها شد ولی نتایج این اقدامات زمانی آشکار شد که فروردین‌ماه امسال و در اوج تحریم‌های بانکی، همتی رئیس‌کل بانک مرکزی، در صفحه شخصی خود در اینستاگرام نوشت: بخش قابل توجهی از مطالبات ایران از عراق به حساب بانک مرکزی واریز شده است و بایستی در مورد نحوه تکمیل و تداوم روابط مالی و پولی دو کشور با توجه به حجم در حال افزایش صادرات ایران تصمیم‌گیری شود.
اهمیت این موضوع زمانی روشن می‌شود که برایان هوک، نماینده ویژه ایران در وزارت خارجه آمریکا یک ماه پیش از نوشته همتی، طی سخنانی گفته بود: «ما بیشترین تحریم‌های تاریخ آمریکا را علیه ایران وضع کردیم». این اظهارات هوک البته نشان می‌دهد آمریکا هرچه در چنته داشته رو کرده و زورش را زده است ولی با این وجود ایران توانسته با همه این فشارها صادرات به عراق در سال 97 را به شدت افزایش دهد و حتی پول آنها را هم دریافت کند آن هم با وجودی که از مدت‌ها قبل، ارتباط بانک مرکزی با پیام‌رسان مالی سوئیفت قطع شده بود.
نکته جالب اینکه آقای همتی چند روز پیش بازهم به موضوع بازگشت ارز صادراتی و موضوع مقاومت ‌اشاره کرد و گفت: آن‌هایی که مدعی بودند کارهایی علیه جمهوری اسلامی‌ایران انجام می‌دهند با دیدن عظمت حضور مردم و اقتدار سپاهیان اسلام، تغییر موضع دادند...از اوایل سال گذشته تاکنون ۳۶ میلیارد دلار برگشت ارز صادرکنندگان را داشته‌ایم.
همان‌طور که ‌اشاره شد شاید تلاش‌های سردار سلیمانی و سایر یارانش در این زمینه‌ها پنهان مانده و چه بسا هیچ‌گاه هم مطرح نشود ولی آنچه مسلم است اینکه اولا این تلاش‌ها در نزد خداوند ماجور است، ثانیا ثمره آن در اقتصاد کشور مشاهده می‌شود چراکه با وجود تمامی‌تحریم‌ها تراز تجاری کشور این روزها مثبت شده است و نوید آینده بهتری را هم می‌دهد و ثالثا همه این دستاوردها نه براساس برجام و روحیه ذلت‌پذیری بلکه در سایه تفکر مقاومت و مجاهدات مخلصانه شهید سلیمانی و امثال او حاصل شده است.

باز نشر کمال احمدی در روزنامه کیهان

دیپلمات، حقوقدان یا هیچکدام؟

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : 16
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 1
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 8
  • بازدید کننده دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 16
  • بازدید ماه : 294
  • بازدید سال : 20973
  • بازدید کلی : 24678
  • کدهای اختصاصی