گفت: وزیر سابق مسکن و شهرسازی نوشته است حالا دیگر برای رفع محدودیتهای مالی در زمینه مقابله با کرونا باید FATF را بپذیریم!
گفتم: ولی خود آمریکاییها و اروپاییها و نیز مدیریت FATF رسما اعلام کردهاند که پذیرش FATF تغییری در محدودیتهای مالی ایران ایجاد نمیکند، رئیسکل بانک مرکزی هم میگوید
هیچ تاثیری ندارد.
گفت: چه عرض کنم؟!
گفتم: اصلاً از کدام رابطه مالی برای مقابله با کرونا حرف میزند؟! آمریکا و اروپا از شدت فلاکت به ماسک و دستکش دزدی روی آوردهاند و دست گدایی به سوی کشورهای دیگر دراز کردهاند!
گفت: ایشان ۶ سال وزیر مسکن بود و افتخار میکرد حتی یک مسکن هم نساخته است! احتمالاً پیشنهاد اخیرش هم از همان نبوغ ذاتی ریشه میگیرد!
گفتم: یکی از همین نابغهها میخواست گردو بشکند و گردو را زیر پایش گذاشته و با سنگ به سر خودش میکوبید!
گفت: مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا گفته است این کشور برای مقابله با کرونا به ایران پیشنهاد کمک داده است ولی ایران نپذیرفته!
گفتم: وقتی خود آمریکا بیشترین تلفات کرونا را دارد، از مداوای مردم عاجز است، قربانیان کرونا را در گورهای جمعی دفن میکند، برای تامین لوازم بهداشتی به سرقت از کشورهای دیگر روی آورده است، با کمبود شدید تختهای بیمارستانی روبهروست و هزار و یک بدبختی دیگر دارد،
قرار است چه کمکی به ایران بکند؟!
گفت: آنهم در حالی که ایران در همه عرصهها از امکانات فراوان برخوردار است و در مقابله با کرونا مثلزدنی شده است؟
گفتم: پشه رفته بود خون بده، پرستار ازش پرسید؛
چند سی سی میدی؟ گفت؛ سی سی چیه؟ بگو بشکه بیارن!
روزهای پایان سال برای هر فردی، فرصتی است برای نگاهی به پشت سر و مرور کارنامه خویش. محاسبه نفس در سالی که گذشت؛ آنچه انجام دادیم و ندادیم. این محاسبه ضروری میتواند هم در سطح فردی انجام شود و هم در سطوحی کلانتر. اگر محاسبهای در کار نباشد، چشمانداز و برنامهای برای سال پیش رو نیز در کار نخواهد بود و اهداف، چیزی جز آرزوهای دست نیافتنی و خیالات محال نیستند.
سالی که گذشت پر فراز و نشیب بود و درس و دستاورد و عبرت کم نداشت. با سیل آغاز شد و با کرونا در حال پایان است و در میانه این دو، ماجراها و اتفاقاتی روی داد که به جرات میتوان گفت هیچ ناظر و تحلیلگری آن را پیشبینی نمیکرد. سال 1398 دو قهرمان داشت؛ حاج قاسم سلیمانی و ملت.
مردی که پس از 4 دهه مجاهدت و افتخارآفرینی، مزد جهاد ایثارگرانه و بیمنت خود را به زیباترین شکل ممکن دریافت کرد و به دست شقیترین انساننماهای روی زمین ترور شد. او که شهید زنده بود و سالها در کوه و دشت و بیابان به دنبال گمشده خویش میگشت، سرانجام در هکر نستان به آرزوی خود دست یافت و خلعت آسمانی شهادت را بر تن کرد.
حاج قاسم مصداق و آیهای امروزین از مردان خداست. همانانی که خدای متعال در قرآن (سوره مبارکه احزاب، آیه 23) در وصفشان میفرماید؛ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا الله عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا (در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او به شهادت رسیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.) آنانکه با خدا معامله میکنند، از این و آن تمنای مزد ندارند. خدمتشان به مردم بیهیاهوست. با «زنده باد» راست و «مرده باد» چپ، از صراط مستقیم خود منحرف نمیشوند.
قهرمان ما، آنکه پشت دیوان و ددان یورش آورده از مغربزمین بر سرزمینهای مقدس را بر خاک مالید و مردمان رنج دیده از جنایت و ستمکاری دستپروردههای این کودککشان را نجات داد، وقتی در خلوت خود با معبودش راز و نیاز میکند، اینگونه زبان به عشقبازی میگشاید؛ «خداوند، ای عزیز! من سالها است از کاروانی بهجا ماندهام و پیوسته کسانی را بهسوی آن روانه میکنم، اما خود جا ماندهام، اما تو خود میدانی هرگز نتوانستم آنها را از یاد ببرم. پیوسته یاد آنها، نام آنها، نه در ذهنم بلکه در قلبم و در چشمم، با اشک و آه یاد شدند.
عزیز من! جسم من در حال علیل شدن است. چگونه ممکن [است] کسی که چهل سال بر درت ایستاده است را نپذیری؟ خالق من، محبوب من، عشق من که پیوسته از تو خواستم سراسر وجودم را مملو از عشق به خودت کنی؛ مرا در فراق خود بسوزان و بمیران.» او که حتی دشمنانش به هیبت و قدرتش اعتراف دارند و به درستی معمار آینده خاورمیانهاش میدانند، در مقام عبودیت و بندگی چنان با معبود خود سخن میگوید که گویی عارفی خلوتگزین و زاهدی گوشهنشین و دور از قیل و قال دنیاست. دریغا که او از میان ما رفته است اما قهرمانان و پهلوانان هرگز نمیمیرند و از همین روست که رهبر معظم انقلاب فرمودند؛ «به شهید حاج قاسم سلیمانی به چشم یک فرد نگاه نکنیم؛ به چشم یک مکتب، یک راه و یک مدرسه درسآموز نگاه کنیم.»
قهرمان دیگر سالی که گذشت، ملت ایران بود. این سخن نه تعارف است و نه ادعا. ماجرای سیل را به خاطر بیاورید. سیل چند استان کشور را درگیر کرده بود اما بسیاری از سایر استانها پای کار آمدند و هر کس توانست به نحوی پای در میدان نهاد تا به هموطن گرفتار خود کمک کند. اگر سعدی از فردی حکایت میکند که در قحطسالی دمشق، با آنکه او را گزندی نرسیده اما بهخاطر رنج و درد دیگران رنجور و رنگ پریده است، بخش قابل توجهی از ایرانیان در دوران حاضر این حکایت را به طور واقعی به نمایش گذاشتند؛
که مرد ارچه بر ساحل است،ای رفیق
نیاساید و دوستانش غریق
من از بینوایی نیَم روی زرد
غمِ بینوایان رخم زرد کرد
نخواهد که بیند خردمند، ریش
نه بر عضوِ مردم، نه بر عضوِ خویش
یکی اول از تندرستان منم
که ریشی ببینم، بلرزد تنم
این روزها که مردم گرفتار ویروسی واگیر شدهاند و از شرق و غرب زمین خبر میرسد که فروشگاهها را خالی میکنند و در ینگه دنیا از ترس غارت، مقابل فروشگاههای اسلحه صف کشیدهاند، اینجا ملت از همدلی و ایثار، صحنههای زیبا و ماندگار میسازند. چنانکه نویسنده آمریکایی که این روزها مهمان ایران است، مینویسد: «برخی افراد داوطلبانه دستگاههای خودپرداز را ضدعفونی میکنند، برای افراد بیخانمان دستکش تهیه میشود، برخی صاحبخانهها دو ماه از مستاجران خود کرایه نمیگیرند، در برخی مناطق به درب منازل میروند و رایگان دستکش و مواد ضدعفونیکننده به مردم میدهند، برخی کارگاه تولید ماسک راهاندازی کردهاند، کمپینی برای حمایت از کسب و کارهای آسیب دیده به راه افتاده است و...این چیزها را با سایر نقاط دنیا مقایسه کنید و ببینید ایران چقدر متفاوت است. من آرزو میکنم بقیه مردم دنیا در مواجهه با کرونا، از ایرانیان یاد بگیرند. اینها در حالی است که مردم ایران تحت تحریم هستند. با این وضعیت، به نظرم، من اگر در ایران باشم آرامش بیشتری دارم تا اینکه به آمریکا برگردم. چون در اینجا لازم نیست علاوهبر ویروس وحشتناک کرونا، با ویروس وحشتناک رفتار اطرافیانم هم روبرو باشم.»
ملت قهرمان ایران در سال 98 با مشکلات و مصائب ریز و درشت متعددی روبرو بودند و اغراق نیست اگر بگوییم از تمامیآنها سربلند بیرون آمدند. اما بزرگتر از مشکلات و مصائب اقتصادی و اجتماعی و... مصیبت هجمه و حمله به روح و روان آنان بود که بیوقفه و شبانهروزی انجام میشد و همچنان در حال انجام است. این حملات بیامان که اتاق فکر و عملیات اصلی آن در خارج از کشور است با همراهی برخی عناصر داخلی نیز همراه است که اساساً تا خائنین نباشد، تیر دشمن بردی ندارد. همان تیر زهرآگینی که امید، همت و همدلی ملت را نشانه رفته است و در سایه خوابآلودگی و سستی متولیان دفاع از افکار عمومی، روز و شب مشغول تیرباران هستند. این چالش از سیل، کرونا، تحریم و ترور اساسیتر و همه گیرتر است. مدافعان امنیت و سلامت مشغول جانفشانی و ایثار هستند و از ملت در برابر تهدید دفاع کرده و تهدید را به فرصت تبدیل میکنند اما مدافعان افکار عمومیکجا هستند و چه میکنند؟!
سخن را با این دعای پرمغز به پایان بریم که؛ یا مقلب القلوب و الابصار، یا مدبرالیل و النهار، یا محول الحول و الاحوال، حول حالنا الی احسن الحال. اما یادمان نرود برای تبدیل حالمان به احسن احوال، باید قابلیت نیز در خود ایجاد کنیم که دعای بدون همت و تلاش را سودی نیست. به قول مولوی؛
آنکه غافل بود از کشت و بهار
او چه داند قیمت این روزگار؟
از بهاران کی شود سرسبز سنگ
خاک شو تا گل برویی رنگ رنگ
سالها تو سنگ بودی دلخراش
آزمون را یک زمانی خاک باش
گفت: رسانههای آمریکایی احتمال دادهاند که ترامپ به
ویروس کرونا مبتلا شده است.
گفتم: از کجا میگویند؟!
گفت: نوشتهاند چند روز قبل ترامپ با یکی از نمایندگان جمهوریخواه دست داده و حالا معلوم شده که آن نماینده آلوده به ویروس کرونا بوده و احتمال اینکه ترامپ هم از این طریق مبتلا
شده باشد خیلی زیاد است.
گفتم: اگر ترامپ به ویروس کرونا آلوده باشد که دَخل
این ویروس آمده و به طور کلی ریشهکن خواهد شد!
گفت: چرا؟!
گفتم: خُب مرد حسابی ترامپ خودش پدر جَد همه عفونتهاست و اگر خبر صحت داشته باشد باید گفت کرونا، ترامپ گرفته و خطر مرگ این ویروس مادر مرده را
تهدید میکند!
گفت: دروغهای ترامپ درباره تلفات نظامیان آمریکایی در عینالاسد و شیوع ویروس کرونا در آمریکا بدجوری مردم آمریکا را از وی عصبانی کرده است!
گفتم: خُب حق دارند چون این مردک به نوشته واشنگتن پست هر هفته بیش از ۲۰ دروغ میگوید! و به جای کار، قُمپز در میکند!
گفت: در جلسه اعتراض تعدادی از نمایندگان به ترامپ یکی از آنها گفته است شما برای مردم آمریکا شناختهشدهاید و ادعاهای قدرت و مدیریت شما را مصنوعی میدانند.
گفتم: ایول! یارو میگفت اگر دیدی آدم خل و چلی سینهاش را سپر کرده و سرش رو بالا گرفته و زور میزند، نترس. داره زیپ شلوارشو میکشه بالا!
گفت: هنوز جوهر امضای توافق آمریکا و طالبان خشک نشده، آمریکا نقض عهد کرد و زیر توافقش زد!
گفتم: طالبان برای کسب قدرت همه شعارهایش را زیر پا گذاشت و با آمریکا از در سازش وارد شد و نتیجهاش را هم دید.
گفت: آمریکا در مقابل تسلیم طالبان قول داده بود ۵۰۰۰ اسیر این گروه را آزاد کند ولی معلوم شد برای دلخوشی و فریب طالبان بوده است!
گفتم: شاعری به طمع صله و جایزه، در مدح یکی از خانها شعری سروده بود، خان به او گفت؛ هنگام درو و خرمن یادم بینداز که جایزهات را بدهم و شاعر سرخرمن برای دریافت جایزه رفت. ولی خان گفت؛ کشک چی؟ پشم چی؟! تو یک چیزی گفتی که من خوشم آمد و من هم وعدهای دادم که تو خوشت آمد و بیحساب شدیم!
گفت: مدعیان اصلاحات بدجوری از پیروزی انقلابیون ضدآمریکایی و ضدمفاسد اقتصادی در انتخابات مجلس عصبانی هستند.
گفتم: پس انتظار داشتی جشن بگیرند و دایره و تنبک بزنند؟!
گفت: در روزنامهها و مصاحبههایشان به خودشان وعده میدهند که انقلابیون بعد از ورود به مجلس با هم اختلاف پیدا میکنند.
گفتم: ولی نباید به دلشان صابون بزنند چون نمایندگان مردمدوست در مبارزه با مفسدان اقتصادی و جارو کردن پادوهای آمریکا از سطح کشور که عامل وحشت لیبرالهاست اختلافی پیدا نمیکنند.
گفت: هیچ دقت کردهای که آرزوهای آنها با آرزوهای اعلام شده آمریکا و متحدانش عین هم است! انگار از آن طرف آب دستور میگیرند
گفتم: یارو رفته بود فال بگیرد، فالگیر گفت؛ فردا از منزل فلانی سرقت میشود. یارو گفت؛ این را که خودم میدانم! بگو ببینم دستگیر میشوم یا نه؟!
گفت: تازه چه خبر؟!
گفتم: مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا گفته است؛ آمریکا آماده است برای مقابله با ویروس کرونا به ایران کمک کند!
گفت: اگر کاری از آنها ساخته بود برای دههاهزار آمریکایی که همه ساله از آنفلوآنزا میمیرند و شیوع گسترده کرونا در آمریکا که همه آنها را به وحشت انداخته است کاری میکردند!
گفتم: از این گذشته، همین آقای پمپئو چند هفته قبل با صراحت آمیخته به وقاحت گفته بود ایرانیها باید از گرسنگی بمیرند!
گفت: برایان هوک، معاون ترامپ و رئیس مرکز اقدام علیه ایران هم از شیوع ویروس کرونا در ایران، ابراز خشنودی کرده بود!
گفتم: چوپان دروغگو مُرده بود، ازش پرسیدند؛
اسمت چیه؟ گفت؛ دهقان فداکار!
گفت: از برجام چه آبی گرم شد که این همه روی پذیرش و تصویب FATF اصرار میورزند؟!
گفتم: برجام قرار بود تحریمها را لغو کند ولی علاوه بر تحریمهای قبلی چندین تحریم دیگر هم اضافه شد!
گفت: درباره برجام همه کارشناسان از قبل هشدار داده بودند ولی توجهی نشد و حالا درباره خطر FATF هم همان هشدارهای مستند را میدهند ولی باز هم عبرت گرفته نمیشود!
گفتم: پزشک از بیمار پرسید، قبلاً پنیسیلین تزریق کردهای؟ بیمار جواب داد بله. ولی بعد از تزریق آمپول پنیسیلین دچار تشنج شدید شد و بعد از آنکه مداوایش کردند با تعجب پرسیدند شما که گفتید قبلاً هم پنیسیلین زدهاید! و طرف گفت؛ خُب دفعه قبل هم دچار تشنج شدید شده بودم!
گفت: از برجام چه آبی گرم شد که این همه روی پذیرش و تصویب FATF اصرار میورزند؟!
گفتم: برجام قرار بود تحریمها را لغو کند ولی علاوه بر تحریمهای قبلی چندین تحریم دیگر هم اضافه شد!
گفت: درباره برجام همه کارشناسان از قبل هشدار داده بودند ولی توجهی نشد و حالا درباره خطر FATF هم همان هشدارهای مستند را میدهند ولی باز هم عبرت گرفته نمیشود!
گفتم: پزشک از بیمار پرسید، قبلاً پنیسیلین تزریق کردهای؟ بیمار جواب داد بله. ولی بعد از تزریق آمپول پنیسیلین دچار تشنج شدید شد و بعد از آنکه مداوایش کردند با تعجب پرسیدند شما که گفتید قبلاً هم پنیسیلین زدهاید! و طرف گفت؛ خُب دفعه قبل هم دچار تشنج شدید شده بودم!
تعداد صفحات : 1